«برفراز زانپانو» دومین رمان من هست که یه مدت طولانی میشه توی نوبت چاپ آبنمک میخوره! چراشو نپرسید! همه شرایط و وضعیت ناشرها رو میدونیم دیگه… حتی امکان چاپ نشدنش هم وجود داره و در این صورت باید به فکر یک راه دیگهای باشم.
این کتاب از نظر داستان کاملا متمایز از رمان دو قدم مانده تا جهنم هست. البته که همچنان ژانر علمی-تخیلی محسوب میشه. ماجرای داستان توی یک منظومه و یک سیاره مادر به اسم زانپانو رخ میده.
بعضی وقتها نوشتن و خلق اثر مثل جریان یک رودخانه روان و پرخروش هست. برفراز زانپانو هم دقیقا مثل یک رودخانه پرخروش توی ذهنم جاری بود. شخصیتهای این داستان هم درست مثل ما انسان هستن فقط انسانهایی که توی یک منظومه در دوردستها، زندگی پیشرفتهتری از ما دارند. از شخصیت زال داستان بگیر تا یک انسان با یک جفت دستِ رباتیک اضافه و سلاحهایی متعلق به آینده، همه توی این داستان جا گرفتند.
توی این کتاب قراره به چند سیاره مثل لانگرو، لِترو، نیفارا، ویرگو و خود زانپانو سفری داشته باشیم. هر کدام از این سیارهها ویژگیهای متفاوتی دارند. اگر مثل من از عاشقان سبک داستانهای علمی-تخیلی هستید مطمئنم از خوندنش لذت میبرید.
از اونجایی که هنوز زمان چاپ مشخص نیست، شما رو با یک خلاصه خیلی کوتاه با این رمان آشنا میکنم:
«همه مرتکب اشتباه میشوند. اشتباهاتی که در همان لحظه درستترین تصمیم ممکن به نظر میرسند. و تصمیم چیترا ایتوک، کاپیتان تازهکار، قبول سفری توریستی به انتهای منظومهای در آستانهی جنگ بود.»
آرزوجان، چقدر اسمِ رمانی منتظرش هستیم جذابه!
و اینکه وقتی توی خلاصه ی داستان اسم سیاره ها رو گفتید هیجان زده شدم و دوست دارم هرچه زودتر سفرِ چیترا به این مکان ها رو بخونم.
من به کهکشان و اون بعدِ فضا خیلی علاقه دارم.
و مطمئنم شما هم مثل من این نظرو دارید💙
خوشحالم که از دوستداران این ژانر هستی. معمولا طرفداران این ژانر کم هستن!
منم خودم عاشق کیهانشناسی و نجومم، خوشحالم سلیقهمون یکیه 🙂