خزان فقط متعلق به فصلها نیست. آدمها هم خزان میکنند، شاید نه از روی خواست و ارادهی خودشان، بلکه به واسطهی افراد محدود کننده زندگیشان.
اکثر آدمها در نقش محدود کنندههای شادی هستند و در یک لحظه میتوانند امید و آرزوهای ما را مثل بادی سخت که برگهای پاییزی را روی زمین پرت میکند، نابود و ما را در رویاها و آرزوهای خود تبدیل به خاکستر کنند.
زندگی برای بعضیها در این مرحله تمام میشود اما برای عدهای تازه از همین لحظه شروع میشود! لحظهای که بارقهای از نور بر ریشهی خشکیدهشان تابیده میشود و همچون ققنوسی از دل خاکستر خود برمیخیزند.
ریشههای عمیقی که در دل خاک فرو رفتند، هیچوقت به رسیدن بهار شک نمیکنند.
بهار یادآور این نکته است: «تغییر کردن چقدر میتواند زیبا باشد.»
یه تعریف متفاوت و انگیزشی از خزان
عالیههه👌🏻👌🏻
خوشحالم به دلت نشست. ممنونم;)