ترکیب علم و داستان نیست، در حقیقت ژانر علمی – تخیلی است. این بدان معناست که اگر نویسندهای بخواهد با موفقیت وارد دنیای علمی – تخیلی شود باید تعادل را رعایت کند.
خوانندگان داستانهای علمی تخیلی عموما در سطح متفاوتی قرار میگیرند چراکه خواندن داستانهای علمی تخیلی آسان نیست. این داستانها نیاز به تفکر و تمرکز دارد. به همین دلیل است که این ژانر در لیست محبوبترین ژانرها نیست. ژانر عاشقانه جز محبوبترین و شناختهشدهترین ژانرها هستند. وقتی یک رمان عاشقانه میخوانید نیازی به تفکر عمیق یا تمرکز ندارید؛ اما خواندن رمانهای علمی تخیلی نیاز به تمرکز و تفکر عمیقتری دارد. مخاطبهای این ژانر استانداردهای بالایی دارند که نویسنده باید از پس آنها برآید.
بنابراین، وقتی نویسنده برای نوشتن یک اثر علمی تخیلی آماده میشود، باید این استانداردها را در نظر بگیرد. حتی داستان علمی تخیلی با کیفیت بد برای یک خواننده معمولی هم به طرز دردناکی آشکار است. اگر قرار است یک اثر علمی تخیلی باورپذیر و جذاب باشد، علم موجود در آن باید قابلقبول و باید برای خواننده قابلدرک باشد.
به بیان ساده اگر علم در رمان آماتوری به نظر برسد، نویسنده خواننده را ازدستداده و رمان شکست خواهد خورد. خوانندگانی که از کتابهای علمی – تخیلی لذت میبرند، داستانهای تخیلی و داستانسرایی خوب میخواهند. همچنین علمی میخواهند که معتبر باشد و به آنها اجازه دهد در داستان غرق شوند. علم خوب باعث میشود داستانهای علمی تخیلی خوب باشد.
جزئیات بیش از حد خیلی زود داستان را خستهکننده میکند و باعث میشود خواننده تصور کند که به دوران مدرسه بازگشته است. جزئیات خیلی کم هم تصویری مبهم ایجاد میکند و خواننده باید بر اساس علم و منطق خودش یک دلیل بتراشد تا داستان را باورپذیر کند. بدینگونه اعتبار یک اثر علمی تخیلی تضعیف میشود.
پس نویسنده چه کاری باید انجام دهد؟
نویسنده باید محقق خوبی باشد! این بدان معناست که نویسنده داستانهای علمی تخیلی باید کاری را انجام دهد که نویسندگان داستانهای تخیلی «فانتزی» بهندرت مجبور به انجام آن هستند. به طور مثال من در حال حاضر مشغول فرایند جهانسازی کتاب جدیدم هستم که در این داستان تمدن بشر در زیرزمین به حیات خود ادامه میدهد. برای واقع پذیر تر کردن ماجرا، نیاز به یک عنصر X داریم.
عنصر X در واقع همان عامل خاص یا فرازمینی است که باعث شکلگیری تمدن در زیر سطح زمین شده است. دومین موردی که برای تحقیق به آن نیاز است، میزان عمقی که انسان در زیرزمین میتواند به زندگی خود ادامه دهد. مورد بعدی دما است. بهازای هر کیلومتر که به عمق زمین سفر کنیم، دما تا حدود 8 درجه سانتیگراد بیشتر میشود. مورد بعدی که باید در نظر گرفته شود، ظاهر یک انسان که زیرزمین و بهدور از نور خورشید زندگی میکند، است؛ چه مدت است این تمدن در این شرایط به سر میبرد؟ اگر این تمدن بیش از هزار سال است که زیرزمین به زندگی ادامه میدهد، تکامل پیدا کردند؟ الگو رفتار و افکار این افراد چگونه است؟
در نهایت پاداش این کار طاقتفرسای نویسنده این است که هیچ خواننده یا منتقدی هرگز نظر منفی در مورد “قابلباور بودن” عناصر داستان ندارد. اگر علم ناکافی باشد، داستان علمی تخیلی شکست میخورد، حتی اگر عنصر داستانی قوی باشد.
بااینحال، به این نکته توجه داشته باشید که باید علم داستان را به حداقل برسانیم تا خواننده را خسته نکند. میتوان از روشهایی خلاقانه و باورپذیر مبتنی بر پایه علم ابداع کرد و داستان را پیش برد. این یک فرایند کاملاً قابلقبولی است.
I enjoy what you guys are up too. This kind of clever work
and coverage! Keep up the fantastic works guys I’ve included you guys
to my own blogroll.