زخم‌

زخم‌

زخم‌ها، احساسات را مثل یک جوانه‌ی تازه، خشک و مثل یک چوب نرم خم می‌کنند.

گاهی از شدت درد پوست را می‌سوزانند. با مرور زمان این زخم‌ها محو و همرنگ پوست می‌شوند. یادگاری از لحظاتی که احساسی برای بروز دادن داشتی…

ولی خاطرات باقی می‌مانند و مثل یک تئاتر نیمه شب در تنهاییِ ذهنت به نمایش در می‌آیند. دردی که زیر خروار احساس دفن شده خفه کردی، بی‌خبر و در یک لحظه با سیلابی از جنس گدازه‌های احساسی منفجر می‌شوند و با قدرت زیادی تو را تلوتلو خوران به گذشته پرت می‌کنند.

زخم‌ها، مثل شمشیری که تهدید به تکه‌تکه کردن وجودت می‌کنند.

زخم‌ها، آتش بازیی که شبانه قلبت را به آتش می‌کشد.

10 راز ژورنال نویسی

1401/11/13

داستانک

1401/11/13

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *